•❤•دیـــیــونـــهـ بـازیـ مـــــــــنـ•❤•

•❤•aعســــــــل روانــــــــــــــیa•❤•

•❤•دیـــیــونـــهـ بـازیـ مـــــــــنـ•❤•

•❤•aعســــــــل روانــــــــــــــیa•❤•

باعشق زندگـــــــی کنیم یاوابستگــــــــــی؟؟

عشق، عادت، وابستگی، دلبستگی... آنهایی که تجربه یک رابطه عاطفی را دارند می دانند که این چهار فاز در یک رابطه اتفاق می افتد. اما کدام یک از رابطه ها دوام بیشتری دارند؟ برای آن‌که رضایت از زندگی مشترک داشته باشیم باید دلبسته همسر و زندگی باشیم یا وابسته؟

روانشناسان می گویند باید در زندگی مشترک دلبسته بود تا وابسته. در وابستگی، زن یا شوهر یا هر دوی آنها چنان مجذوب یکدیگر می‌شوند که احساس می‌کنند بدون هم نابود می‌شوند. چنین همسرانی به‌تنهایی قدرتی در تصمیم‌گیری‌های روزمره‌شان ندارند و همواره این ترس و اضطراب را دارند که در نبود هم چگونه به فردیت برسند.

آنان به راحتی نمی‌توانند احساساتشان را بیان کنند و دلیل مخالفتشان را به همسر بگویند و در واقع تبدیل به فردی بله‌‌گو می‌شوند و همیشه برای تصمیم‌‌گیری، نیاز به کسی دارند تا اطمینان دهد کارشان درست است و در نتیجه هیچ‌گاه نمی‌توانند به آنچه لیاقتشان است و به آنچه می‌خواهند، برسند و همواره از این وضع ناراضی‌اند.
 
واقع در دلبستگی یا همان عشق سالم ما فردیت و هویت طرف مقابل را تهدید نمی‌کنیم و فردیت خودمان هم تهدید نمی‌شود و زن و شوهر در کنار هم با موفقیت و تفاهم پیش می‌‌روند و از شرایط موجود راضی‌اند

وابستگی می‌تواند به هرعامل دیگری غیر از همسر همچون اینترنت، موبایل، کار، پول، منصب، موادمخدر و حتی دوستان نیز باشد که در صورت از دست دادن آنها آرامش، هویت، استقلال و سلامت جسم و روان فرد گرفته می‌شود.

ولی در دلبستگی یا پیوستگی، همسران خود را با آنچه هست هماهنگ کرده و به آن عشق می‌ورزند و با حفظ فردیت خود احساس وحدت و یگانگی می‌کنند و در این صورت از وجود هم لذت می‌برند و همواره شاد و خشنودند و اگر در این شیوه ارتباطی مشکل یا سختی و خللی هم ایجاد شود باز هم احساس رضایت می‌کنند و می‌توانند حال خوبشان را حفظ کنند و اعتماد به نفس داشته باشند.

در واقع در دلبستگی یا همان عشق سالم ما فردیت و هویت طرف مقابل را تهدید نمی‌کنیم و فردیت خودمان هم تهدید نمی‌شود و زن و شوهر در کنار هم با موفقیت و تفاهم پیش می‌‌روند و از شرایط موجود راضی‌اند. اما متاسفانه ما آدم‌ها همیشه از یک طرف بام می‌افتیم و کمتر به اعتدال می‌رسیم.

برخی از ما مثل گیاه عشقه در ساقه دیگری می‌پیچیم و از آن تغذیه می‌کنیم و هیچ باکی نداریم که همین‌طور به زندگی انگلی خود ادامه دهیم. اما در مقابل برخی دیگر از ما با وسواس مراقب هستیم که به کسی وابسته نشویم در نتیجه هیچ‌گاه با کسی دوست صمیمی نمی‌شویم یا اگر حس کنیم کسی دارد پا را از مرزهایی که ما برای خود تعیین کرده‌ایم فراتر می‌گذارد و به ما نزدیک می‌شود سریع پا پس می‌کشیم.

بعضی حتی تن به ازدواج نمی‌دهند که مبادا به همسر خود وابسته شوند. یا اگر ازدواج کردند مرتب به همسر خود گوشزد می‌کنند مراقب باش به من وابسته نشوی و باید آگاه بود که این افراط و تفریط‌ها به صمیمیت و دوست داشتن ربطی ندارد و موجب رضایتمندی از زناشویی نمی‌شود.

نظرات 1 + ارسال نظر
✓♠βЄŠƮ ℬღϔ♠✍ سه‌شنبه 28 بهمن 1393 ساعت 14:25 http://singleandsingle.blogsky.com/

باس وابسته بشی بگو خب تا بگم چرا 1 نظری که منتظر تاییدش هستی معتل یک نفره خاص نه هرکسی 2 معلومه که نباید بدون اون بتونی 3بایدم مجذوب بشی مجذوب نشی باید چیکار کنی؟الان یکی میاد که ازدواج کرده هم هست میگه مجذوب بودن چرتاگه اومدی بزار بگم تو مجذوب نبودی هروقت شدی میفهمی تو فقط حس میکردی مجذوب شدی 4 اگه احساس به راحتی قابل بیان بود که دیگه احساس نمیشد میشد نظر چیزی که الان خیلیا جای احساس میزارنش همون نظره56789 زیاده بخوام بگم ولی بدونین این روانشناسا یه قدمی از دیوونه ها عقبن چه برسه دیوونه شناسا جملم سنگین بود باس دیوونه باشی تا درکش کنی

هنگیدم خخخخخخخ

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.